مردمان آذربایجان و ارمنستان، عموزاده‌های افسانه‌ای




پیوند آذربایجان و ارمنستان پیشینه‌ای به درازای تاریخِ کهن و ارجمند این دو سرزمین دارد. نگاهی به پراکندگی نیایشگاه‌ها، توجه به نام‌جای‌ها، بررسی ادبیات توده، درهم آمیختگی جغرافیای تاریخی و پژوهش در سرگذشت هر دو سرزمین، از همزیستیِ تاریخیِ مردمانِ آذربایجان و ارمنستان زیر چتر ایرانیت حکایت دارد. ما در اینجا نمی‌خواهیم این جلوه‌های پرشمار را با ذکر شواهد فراوان بررسی کنیم که حاصل آن می‌تواند کتابی در صدها یا هزاران برگ باشد، نکتۀ مورد توجه در این نوشتار روایتی افسانه‌ای از نَسَبِ مشترکِ مردمان آذربایجان و ارمنستان است که تا کنون چندان به آن توجه نشده است.

می‌دانیم که در سنت تاریخ نویسی، بنای بسیاری از شهرها و سرزمین‌ها و همچنین نیای بسیاری از ملت‌ها و قوم‌ها و گروه‌های زبانی و مذهبی به پادشاهان و پیامبران و حتی برخی شخصیت‌‌های افسانه‌ای نسبت داده شده و البته در برخی از این روایت‌های افسانه‌ای، جنبه‌هایی از واقعیتهای تاریخی نیز نهفته است. در کتاب ارجمند مجمل التواریخ و القصص که در حوالی سال 520 هجری نوشته شده و آمیزه‌ای از تاریخ و افسانه است، دربارۀ سام پسر نوح آمده: «سام را هفت پسر بود. نام ایشان: ارفحشد و ارم و الیفر و الاسور و عالم و کرمان و نورد و هر یک را فرزندان بودند بسیاری و قبیله‌ها و من ذکر ایشان مختصر و مجمل بگویم بر عادت خویش، انشاءالله تعالی.» (ص256) نویسنده در ادامه و در معرفی نورد پسر سام می‌نویسد: «نورد بن سام را دو پسر بود. یکی را نام آذرباد و دیگر را ارمیان و ایشانند که آذربایگان و ارمنیه به نامشان منسوب است و نسل مردم این هر دو زمین به آذرباد و ارمیان، ابناء نورد کنند والله اعلم.» (ص260.) می‌بینیم که بر اساس این روایتِ افسانه‌ای نزدیک‌ترین پیوند خونی و نسبی میان مردمان آذربایجان و ارمنستان برقرار است و نسل مردم این دو سرزمین به دو برادر با نام‌های آذرباد و ارمیان باز می‌گردد.

آذربایجان جغرافیای قومی یا زبانی یا مذهبی نبوده است و در طول تاریخ نشانه‌های زیستِ تاریخیِ ارمنی‌ها در سراسر آذربایجان مشاهده می‌شود، بطوریکه حتی تمایز جغرافیای تاریخیِ ارمنستان و آذربایجان در دوره‌هایی امکان پذیر نیست. به این معنی که بخش‌هایی از آذربایجان، سرزمین‌های ارمنی‌نشین بوده اما در جغرافیای آذربایجان قرار داشته‌اند. شاید همین آمیختگی نویسندۀ حدود العالم من المشرق الی المغرب را بر آن داشته تا شهرهای ارومیه، سلماس، خوی، مرند تا اهر را که تقریبا نیمۀ شمالی آذربایجان را شامل می‌شود، در حدود «ارمینیه» معرفی کند. به هر روی، این آمیختگیِ اجتماعی در کنار جلوه‌های پرشماری از همزیستیِ تاریخی که در آغازِ نوشتار نام برده شدند، ما را به این مهم رهنمود می‌سازد که افسانۀ ذکر شده در مجمل التواریخ و القصص ساخته و پرداختۀ ذهنی است که از پیوند شکوهمندِ تاریخی و جغرافیایی و اجتماعیِ آذربایجان و ارمنستان آگاه بوده و این پیوند را مبنای داستان‌پردازیِ خود قرار داده است.


منبع: مجمل التواریخ و القصص، تصحیح و تحقیق اکبر نحوی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن، 1399.


نظرات