بررسی جایگاه منفی واژۀ تُرک در شعر حکیم نباتی، شاعر آذربایجانی



حجت یحیی‌پور - 24 فروردین 1398

واژۀ «ترک» و دیگر مشتقات آن مانند «ترکانه»، «ترکتازی»، «ترکواری» و «ترکه‌سایاق» در منظومه فکری مردمان آذربایجان همواره جایگاه منفی داشته و موارد پرشماری از کاربرد منفی این اصطلاحات را می‎توان در آثار ادیبان آذربایجانی در ادوار مختلف تاریخی، حتی پس از دگرگشت زبان آذربایجان و رواج زبان ترکی مشاهده نمود.
باید توجه داشت که بسیاری از واژگان در گذر زمان از معنی اصلی خود فاصله گرفته و مفهوم جدیدی به خود می‌گیرند. واژه «تُرک» از جمله همین موارد می‌باشد که فارغ از مفهوم تباری آن، در طول تاریخ از وزن منفی برخوردار شده است، همچنین به دلیل ویژگی‌های ظاهری زنان ترک، به مفهوم «زیبارو» نیز به کار رفته است. باید تحقیقات گسترده‌تری درباره مفاهیم مختلف واژه «تُرک» در ادبیات ایران و منطقه صورت گرفته و در یادداشتی مستقل به آن پرداخته شود، اما از این مختصر می‌توان نتیجه گرفت که واژه «تُرک» در ادبیات علاوه بر جنبه تباری آن، به مفهوم «جنگاور و دلیر»، «زیبارو و معشوق»، «خونریز و وحشی» و «نادان و بی خرد» و موارد دیگری از این دست به کار رفته است که مثال‌های پرشماری درباره هر کدام از این مفاهیم می‌توان ذکر کرد. 
در حافظۀ تاریخی مردمان آذربایجان واژه «ترک» یادآورد خونریزی، غارتگری و رفتارناپسندی است که در طول تاریخ مردم آذربایجان از آن رنج بسیار دیده‌اند، ازاینرو شاعران آذربایجانی در اشعار خود به اقتضا از بار منفی ترک ولو در استعاره از معشوق که دل عاشق را به یغما می‌برد یا خون عاشق را می‌ریزد استفاده کرده‌اند. در این یادداشت صرفا به بررسی موردی وزن منفیِ واژه «تُرک» در آثار یکی از شاعران برجسته و متاخر آذربایجانی می‌پردازیم.
سید ابوالقاسم نباتی (متوفی1225خورشیدی) شاعر ایرانی و از اهالی ارسباران (در شمال آذربایجان) بود. از او هزاران بیت شعر به زبان‌های فارسی، ترکی، عربی و تاتی* به یادگار مانده است. ابیاتی که در ادامه خواهد آمد در قالب منظومه‌ای عارفانه سروده شده که شاعر در آن به دوری جستن از گفتار و کردار مذموم و بیهوده و گام نهادن در مسیر حق تاکید دارد. در این شعر عبارت «ترک و ترکانه» استعاره از زشتی‌ها و پلیدی‌های دنیا است که برای رسیدن به چشمه زلال الهی باید آن‌ها را رها کرد و در مسیر عشق گام نهاد. نباتی در منظومه مذکور که از 330 بیت تشکیل یافته است پس از تاکید‌های مکرر بر تَرک زشتی‌ها و پلیدی‌ها در نهایت شعر خود را اینچنین به پایان می‎رساند:

سن نباتی دعــانــی ایلـه تــــمــــام       نه ایـشون وار ایشـتدی شـاه یا نه؟
شکر، صد شکر تاپدی سوز انجام       دردمز یـخـشــی یـتـــدی درمــانه
کام دل حـاصـل اولـدی مشکل حل       گـلـــدی ســـاقــــی الـنـــده پیـمانه
من مسکیـنـه ویـردی بـر نچه جام       گیــتـــــدی هوشـــم کـلاتـه سیرانه
گلــــــدی ناگـه خروشــه نـالۀ دف       بــو ســوزی سویلــدی صریــحانه
دیـــدی ای مسـتِ جـامِ بـادۀ نـــاب       دور داخــی بســدو تـرک تـرکانه
قـوی قــدم راه عـشـقــه مــردانــه       گـــیــر خـرابـاتـه مســت و مستانه [1]

ترجمه فارسی:
تــــو نباتـــی دعــــا را تـمــــام کــــن       چـــه کـــار داری کـه شاه شنید یا نه؟
شکر، صد شکر سخن به انجام رسید       دردمان چــــه خـــــوش درمـان یافت
کــام دل حـاصـل شـــد، مـشـکـل حل       ســــاقــی آمـد در دســـتـــش پـیـمــانه
بـه مــــن مســکــیـن داد چـنــد جـــام       رفــت هوشـــم سیـــر کنـان بـه کلات
آمـــد نـــاگـه بــه خــــروش نالـۀ دف       ایــن صحبت را بیـان کرد صریـحانه
گــفـــت کــه ای مســتِ جامِ بادۀ ناب       برخیز بس است دیگر ترک و ترکانه
قـــدم بگـذار در راه عشـــق مــردانه       بــه خرابات وارد شو مست و مستانه


نباتی در غزل عارفانه دیگری نیز از لفظ «ترکانه» با وزن منفی و به عنوان رفتار نادرستی که باید از آن اجتناب کرد استفاده می‌کند. در اینجا واژه «ترک» هیچ ارتباطی به صنایع ادبی نداشته و استعاره‌ای از مفاهیم عاشقانه و عارفانه نیست، بلکه صراحتا به رفتار قبیح اشاره دارد که باید از آن خودداری کرد. ابیات مورد نظر به شرح زیر است:

دوتـدم گنه خـوش هنگ‌ایله میخانه‌نی میخانه‌نی       سـاقـــی امـانـدر دورمه ویر پیـمانه‌نی پیمانه‌نی
جــــام بلــــوری آل اَله، ســال چرخ دونه ولوله       طیــار پــرگـــار ایتگـــنن،  دیوانه‌نی دیوانه‌نی
گـلــدی بــهار جانـــفزا، ای رنـدِ مسـتِ مـبـتـلا       مستانه دستی قیل کرم، شـکـرانه‌نی شکرانه نی
مطرب حزیــن آوازیـله، دمساز اول بو سازیله       ترکانـه بیــدار ایلـمــه، هـمـخــانه‌نی همخانه نی [2]

ترجمه فارسی:
گرفـتــم دوبــاره با هنگی خوش میخانه را میــخانه را       ســــاقـــی مـبــــادا بـرخیــــزی، بده پیمانه را پیمانه را
جـام بلـوری به دست بگیـر، بر چرخ دون ولوله افکن       طیار[چابک] پرگار کن بار دیگر، دیوانه را دیوانه را
آمـــد بـــهـــار جــانـــفـــــزا، ای رنـدِ مســتِ مــبـتــلا       مستـانـه دستی به کرم چرخان، شکرانه را شکرانـه را
مطــرب بـا آواز حزیـــــن، همســاز شــو بـا ایـن ساز       تــرکــانــه بیـــدار نـکــــن، همــخـانـــه را همـخانه را


نباتی در قصیده‌ای بالغ بر 80 بیت لفظ «تورک خونریز» را در استعاره از چشمان سیاه معشوق که دین و دل و مذهب را به یغما می‌برد به کار برده است. نگاه منفی مردمان آذربایجان به واژه «ترک» که ریشه در تاریخ آذربایجان دارد و تداعی کننده خونریزی و غارت است در اینجا با همان ذهنیت و در استعاره از غارتگری و خونریزی معشوق به کار رفته است:

بیــجه بـاخ گور آچلــوب، اول گل حمرا حمرا       کــه بیــلـه والــه اولـــــوب بـلـبـــل شیـدا شیدا
مرحبـــا عارض گـلـرنـگه، بودور باغ بهشت       نـه عجــــب سَــرودو بــو یــا قــد رعنـا رعنـا
تُرک خون‌ریزدور اول چشم سیه‌دن حذر ایت       کــه ایـــدر دیـــن و دل و مذهبـــی یغمــا یغمـا [3]

ترجمه فارسی:
بار دیگر بنگر ببین باز شده آن گل حمرا حمرا       کـــه چنـیــن سرگشتــه شــده آن بلبـل شیدا شیدا
مرحبا به عارض گلرنگ، این است باغ بهشت       عـجــب سـروی اســـت ایــن یـا قد رعنـا رعنـا
تـرک خونریـز است از آن چشم سیه دوری کن       کــه کــنــــد دیــن و دل و مـذهــب را یغما یغما


نباتی همچنین در قصیده‌ای با مطلع «گوشه وحدت نه عجب جایمش / سرّ نهان اونده هویدا ایمش» از اصطلاح «تُرکی‌سی» استفاده می‌کند. عبارات «تُرکی‌سی»، «ترکواری» و «ترکه‌سایاق» در ادبیات عامیانه مردم آذربایجان به معنای ساده، سطحی و پیش پا افتاده است. متن شعر به شرح زیر است:

گوشــه وحـــدت نـه عجب جایمش       ســـرّ نهــان اونــده هویــدا ایـمــش
...
ساقی دیمکدن نه گرک، تُرکی‌سی       مطلـبــــمــز بـاده‌ی حمــرا ایـمـیـش [4]

ترجمه فارسی:
گــوشــــــه وحــــــدت عجـــب جایـی است       ســـــر نــهـــــــان در آن هــویــــدا اســــت
...
ساقیا گفتن ما به چه دلیل است، ساده بگویم       هـــدف و مطلـــبـــمان بـــاده حمرا اســــت


در اشعار فارسی نباتی نیز تعابیر مشابهی به کار رفته است. شاعر در یکی از غزل‌های فارسی خود از معشوق (تُرک) گلایه می‌کند که چشمان خونخوارش کمان در دست گرفته و جان عاشق را نشانه رفته و تیغ جفا کشیده و جان عاشق را گرفته است:

تا تُرک، چشم مست تو در کف کمان گرفت       خونــخــوار گشتـه جان مرا در نشان گرفت
لــب تـر نـکرده از لــب لعـــلش خطـــا نگر       تیــغـــه جفــا کشیــده روان نقــد جان گرفت [5]

همین تعبیر و همین تشبیهات در یکی از قصیده‌های ترکی نباتی نیز مشاهده می‌شود:

باشنــگا دونم دولانیم او بویـون بلاسین آلیم       نیه تُرک، چشم مستین اوخی بو نشانه گلمز [6]

ترجمه فارسی:
دور سَــــرش بـــگــــــردم، بلایـــش را بـــه جانـم بخرم       چرا ای تُرک، تیرِ چشمِ مستت به سوی این نشان نمی‌آید


عبارت «ترکتازی» مترادف با ویرانگری و غارتگری است. این اصطلاح یادگار ایامی است که قبایل ترک با کشتار و ویرانگری و غارتگری به سرزمین‌‌های غربی مهاجرت کردند و نامشان برای اجداد ما تداعی کننده تاختن و غارت و کشتار بوده است. اکنون قرن‌هاست که این اصطلاح از مفهوم اولیه خود فاصله گرفته و در مورد هر قوم و ملت و شخص و حتی پدیده دیگری استفاده ‌می‌شود و نیز به عنوان یک آرایه ادبی به جفای معشوق در حق یار اشاره دارد. حکیم نباتی در یکی از غزل‌های خود عبارت «ترکتاز» را با همان مفهوم ادبی به کار برده:

چـــه خـوش آنکه با خیالت سر تیشه ساز کردن       ســر کــــوه بیـســتـون را، چــو ره حجاز کردن
.......
بـــــه پیــــاله انالحـــق ز درون سینـــه ســر زد       به خدا که کفر محض است ز می احتراز کردن
بُــتِ تَـرکِ مـســت مــا را که برد خبـر خـدا را        کــه رســیــــد مُلــک دلـرا، دَمِ ترکتــاز کردن [7]


در یکی از قصاید فارسی نباتی واژه «ترک» در استعاره از معشوقِ خونریز به کار رفته است. چنین تشبیه شده است که «ترک سیه مست» (معشوق) خنجر از قبضه بیرون میکشد و خون عاشق را بر زمین می‌ریزد و اینگه معشوق دستان خود را در خون عاشق رنگین می‌کند:

شــکــــــر خـــدا باز دل، دامــن دلبر گرفت       یافت ز نو عمر خضر، ملک سکندر گرفت
......
تــــا کــــه شــدم عاشــق روی دل افروز او       چشمــم از آن پس دگر از همه دل بر گرفت
تــا بنمـــایـد خضاب دست خود از خون من       تُرک سیــه مســت مـن قبضـه خنجـر گرفت [8]


نتیجه گیری:
چنانچه در مقدمه این یادداشت ذکر گردید برخی واژگان در گذر زمان از معنای اصلی خود فاصله گرفته و حامل مفاهیم دیگری  می‎شوند که چه بسا کاملا بی‌ارتباط با مفهوم اصلی خود باشند. باید توجه داشت تعابیر منفی که در حوزه ادبیات برای واژه «ترک» به کار می‌روند شاید در ظاهر ارتباطی با جنبه قومی و تباری ترکان نداشته باشد اما در ارتباط مستقیم با تاریخ و سرگذشت مردمانی است که از خونریزی و ویرانگری ترکان رنج بسیار دیده‌اند. با این اوصاف کاربرد واژه «ترک» به معنای «خونریز» و «غارتگر» اگرچه در برخی آثار دقیقا اشاره به حوادث تاریخی دارد، اما در دیگر آثار از جمله بیشتر ابیات ابوالقاسم نباتی صرفا استعاره‌ای از جفای معشوق در حق عاشق است و هیچ ارتباطی با جنبه تاریخی آن مشاهده نمی‌شود. با این وجود رواج چنین ادبیاتی در آذربایجان از وجود دوگانگی آذربایجانی و ترک در سرزمین آذربایجان و حافظه تاریخی منفی مردمان این سرزمین نسبت به آنچه ترکان در آذربایجان انجام دادند حکایت دارد. خشم جریانات پانترکیست از این اصطلاحات رایج ادبی نیز به این دلیل است که این اصطلاحات یادگارهایی از تاریخ خشونتبار ترکان در آذربایجان است و جامعه آذربایجان بدون نیاز به مطالعه تاریخ، حتی با رجوع به ادبیات عاشقانه و عارفانه نیز متوجه آن می‌شوند. در واقع باید دو نکته را توامان در نظر داشت. نخست آنکه بار منفی واژه «ترک» و مشتقات آن در بیشتر مواقع استعاره‌ای از مفاهیم عاشقانه و عارفانه است و لزوما ربطی به جنبه‌های قومی و تباری آن ندارد، در ثانی شکل گیری این مفاهیم ریشه در رویدادهای تاریخی و ویژگی‌های فرهنگی ترکان دارد که این برای جریانات ترکگرا و ضد آذربایجانی بسیار تلخ و دردناک است.


منابع:
1- نسخه خطی دیوان نباتی، مجلس شورای ملی، شماره 1078، ص‌389.
2- نسخه خطی دیوان نباتی، مجلس شورای ملی، شماره 1078، ص‌ص207و208.  نسخه خطی دیوان نباتی، دانشگاه تهران، شماره 2500، ص93.
3- نسخه خطی دیوان نباتی، مجلس شورای ملی، شماره 1078، ص‌209.  نسخه خطی دیوان نباتی، دانشگاه تهران، شماره 2500، ص94.
4- نسخه خطی دیوان نباتی، مجلس شورای ملی، شماره 1078، ص‌194.
5- نسخه خطی دیوان نباتی، مجلس شورای ملی، شماره 1078، ص‌80.  نسخه خطی دیوان نباتی، دانشگاه تهران، شماره 2500، ص17.
6- نسخه خطی دیوان نباتی، مجلس شورای ملی، شماره 1078، ص‌113.  نسخه خطی دیوان نباتی، دانشگاه تهران، شماره 2500، ص55.
7- نسخه خطی دیوان نباتی، مجلس شورای ملی، شماره 1078، ص‌219.
8- نسخه خطی دیوان نباتی، مجلس شورای ملی، شماره 1078، ص‌282.


* زبان تاتی از بازماندگان زبان آذری باستان است که همچنان بصورت جزایر زبانی و به شکل پراکنده در گوشه و کنار آذربایجان کاربرد دارد.


نظرات