کاوه، صدای حامیان استبداد روشن؛ نگاهی به عملکرد «کمیته ملیون ایرانی» در برلین



حجت یحیی‌پور:
همزمان با سال‌های پرتلاطم انقلاب مشروطه چهره جدیدی به نام سیدحسن تقی‌زاده در عرصه سیاسی ایران ظهور کرد و به مجلس اول و دوم راه یافت. در این سال‌ها مجلس شورای ملی میان دو طیف عمده دموکرات‌ها و اعتدالیون تقسیم شده بود و تقی‌زاده به عنوان رییس فراکسیون دموکرات شناخته می‌شد. رفته رفته اختلافات میان دو طیف مجلس بالا گرفت و کار به ترور تعدادی از اعضای دو جناح کشیده شد. پس از ترور سید عبدالله بهبهانی (از رهبران اعتدالیون)، سیدحسن تقی‌زاده متهم اصلی این ترور شناخته شد و مجبور به ترک کشور گردید. تقی‌زاده ابتدا به استانبول رفت و پس از مدتی زندگی در چند کشور اروپایی، نهایتا به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و در آغاز جنگ جهانی اول در این کشور سکونت داشت.
دولت آلمان (در جبهه متحدین) برنامه‌های گسترده‌ای در راستای ضربه زدن به منافع روسیه و انگلیس (در جبهه متفقین) دنبال می‌کرد. آلمان جهت تحققِ بخشی از اهداف خود به فکر ارتباط با ایران افتاد و به این منظور تلاش کرد تا از نفوذ سیاسی و اجتماعی سیدحسن تقی‌زاده استفاده نماید. تقی‌زاده با دعوت دولت آلمان به این کشور سفر کرد و در برلین مستقر شد. او در برلین گروهی از نخبگان فرهنگی و سیاسی ایرانی را، که در گوشه و کنار اروپا زندگی می‌کردند، گرد خود جمع کرد و رهبری آنان را بر عهده گرفت و محفلی ایجاد کرد که به «کمیته ملیون ایرانی» مشهور شد. اندک زمانی بعد تقی‌زاده با کمک همین فرهیختگان روزنامه کاوه را در شهر برلین تاسیس نمود. محمدعلی جمال‌زاده، حسین کاظم‌زاده ایرانشهر، محمد قزوینی، ابراهیم پورداوود، نصرالله‌خان جهانگیر، سعدالله‌خان درویش، مرتضی راوندی، محمود غنی‌زاده، اسماعیل یکانی، میرزا آقا ناله ملت، اسماعیل نوبری، اسماعیل امیرخیزی، عزت‌الله سعادت و رضا افشار از جمله همین فعالان فرهنگی و سیاسی بودند که به دعوت تقی‌زاده فعالیت‌های علمی، سیاسی و حتی زندگی شخصی را رها کردند و خود را از انگلستان و فرانسه و سوئیس و عثمانی به شهر برلین رساندند و در آنجا ضمن تاسیس کمیته ملیون ایرانی، در انتشار روزنامه کاوه نیز همکاری داشتند.
شماره اول روزنامه کاوه در تاریخ 24 ژانویه 1916 منتشر شد. در شماره نخست این روزنامه آمده است: «خائنین بزرگ از ابناء خانواده سلطنتی بر میخیزند لهذا ما نیز رسم و راه خود را کاوه آهنگر قرار دادیم و با توسل باین اسم مبارک، ایرانِ پاک و مقدس، ایرانِ نامدار و نجیب را مخاطب ساخته با تمام قوت روح و قلب خود فریاد می‌زنیم: برخیز ای کشور نامور بلند اختر...»
ملی‌گرایی از مهمترین خطوط فکری مجله کاوه بود. از نظر گردانندگان کاوه، میهن‌دوستی و ملی‌گرایی حلقه گم شده‌ی سعادت ایرانیان و از مهمترین راهکارهای توسعه و ترقی کشور بود، از اینرو جلوه‌های مختلفی از ملی‌گرایی ایرانی را می‌توان در نام و نشان و محتوای کاوه مشاهده کرد. همانطور که در شماره نخست روزنامه کاوه اشاره شد، نام این جریده برگرفته از شخصیت اسطوره‌ای ایرانیان «کاوه آهنگر» بود که با برافراشتن درفش کاویانی بر علیه ظلم و فساد زمان قیام کرد و تصویری خیالی از این قیام به عنوان سربرگ مجله کاوه استفاده می‌شد. این نام و این سربرگ بی دلیل انتخاب نشده بود و مجله کاوه نیز به نوبه خود قیامی بر علیه ظلم و فساد و استبداد و عقب ماندگی ایران بود.
روزنامه کاوه در آغاز فعالیت یک جریده سیاسی بود که بیشتر در دفاع از متحدین و به ویژه در حمایت از آلمان و بر علیه دولت‌های روسیه و انگلیس فعالیت می‌کرد، اخبار جنگ جهانی اول را بازتاب می‌داد و بعضا به موضوعات ادبی و فرهنگی نیز می‌پرداخت. باوجود اینکه رسالت اصلی کاوه در این سال‌ها پوشش اخبار جنگ و تبلیغ سیاست‌های آلمان و فعالیت بر علیه روس و انگلیس بود اما نویسندگان روزنامه کاوه به مسائل علمی و فرهنگی نیز توجه داشتند، از اینرو مجله کاوه آثار ایرانشناسی گروهی از بهترین دانشمندان ایرانی و غربی را منتشر می‌نمود، همچنین گزارش‌هایی از فعالیت‌های فرهنگی ایرانیان مقیم آلمان و نیز گزارش‌هایی از وضعیت تحصیلی دانشجویان ایرانی مقیم اروپا و مطالب دیگری از این دست در شماره‌های مختلف روزنامه کاوه منتشر می‌شد. نویسندگان کاوه معضلات اجتماعی و فرهنگی ایران را به شدت نقد می‌کردند و خواهان کنار گذاشتن تمامی عادات ناپسند گذشته و غربی شدن جامعه بودند، با حساسیت بالایی به تاریخ و فرهنگ و هویت ایران می‌پرداختند و توجه ویژه‌ای به زبان و ادب فارسی داشتند.
پس از پایان جنگ جهانی اول، که با شکست آلمان همراه بود، مسیر فعالیت‌های سیدحسن تقی‌زاده و روزنامه کاوه نیز تغییر کرد. دوره نخست روزنامه کاوه به پایان کار رسید و پس از وقفه‌ای کوتاه، دوره دوم روزنامه از ژانویه 1920 با تغییرات اساسی فعالیت خود را آغاز نمود. تقی‌زاده روزنامه کاوه را به یک مجله تمام عیار علمی و فرهنگی مطابق با استانداردهای مجلات علمی اروپایی تبدیل کرد و در شماره نخست دوره جدید اشاره داشت که روزنامه کاوه با پایان جنگ جهانی به سبک و سیاق پیشین خود که بر گرفته از شرایط جنگ بود خاتمه می‌دهد و در مسیر جدیدی گام بر می‌دارد و از این پس محتوای آن صرفا مقالات علمی، ادبی و تاریخی خواهد بود؛ به این ترتیب دوره جدید مجله کاوه در راستای تلاش برای اصلاحات بنیادین در ایران و افزایش خودآگاهی ملی ایرانیان فعالیت خود را ‌آغاز کرد و به حلقه اتصال اندیشمندان ایرانی با دانشمندان غربی و نیز به وسیله‌ای جهت آشنایی ایرانیان با مبانی فکری تمدن جدید و ارکان و بنیان‌های نظم نوین تبدیل گشت.
مجله کاوه به همان اندازه که از نظر محتوا دگرگون شد، در ساختار تشکیلاتی خود نیز دستخوش تغییرات گردید. بسیاری از نویسندگان مجله را ترک کردند و عملا جز تقی‌زاده و جمال‌زاده کسی در تحریریه باقی نماند. هرچند در این مدت برخی از همکاران سابق تا حدی به کمک تقی‌زاده آمدند و برخی پژوهشگران داخلی مانند فروغی و عباس اقبال نیز مقالاتی برای مجله ارسال داشتند، اما همچنان بخش عمده کارها بر دوش تقی‌زاده و جمال‌زاده بود.
مجله کاوه، که با حمایت مالی دولت آلمان شروع به کار کرده بود، پس از شکست آلمان در جنگ، حمایت‌های مالی خود را از دست داد و علاوه بر جدایی اغلب نویسندگان و همکاران با مشکلات مالی نیز مواجه گشت. آنگونه که محمدعلی جمال‌زاده نوشته است بیشتر فشار کاری روزنامه بر دوش سیدحسن تقی‌زاده بود. او بیشتر وقت خود را صرف نوشتن مقالات و تصحیح نمونه‌های چاپی می‌کرد و همواره تلاش داشت که هر شماره هم از نظر ظاهری و هم از نظر محتوا بهتر و کامل‌تر و مفیدتر و دلپسندتر از شماره قبلی باشد. میزان فعالیت‌های روزانه جهت حفظ غنای علمی و ادبی مجله در کنار مشکلات موجود، باعث خستگی روزافزون و بیماری و ضعف تقی‌زاده شد بطوریکه آثار خستگی در ظاهر لاغر و تکیده وی کاملا آشکار بود. هر بار که شماره جدیدی از نشریه منتشر می‌گردید روح تازه‌ای بر کالبدش دمیده می‌شد و همه خستگی‌ها را فراموش می‌کرد. اما انتشار شماره جدید پایان کار نبود، تقی‌زاده با کمک معدود همکاران شماره‌های جدید را در پاکت قرار می‌دادند و آدرس مقصد را بر روی آن نوشته و از طریق اداره پست برای مخاطبان ارسال می‌کردند. پس از اتمام کار بلافاصله همه این تلاشها برای آماده‌سازی شماره جدید از نو آغاز می‌شد. با توجه به کمبود منابع مالی، گردانندگان نشریه مجبور به درخواست کمک از مخاطبان شدند که این کمک هرگز حاصل نگردید و نهایتا در مارس 1922 آخرین شماره کاوه منتشر شد.
دست اندرکاران مجله کاوه طی بیش از پنج سال فعالیت و با انتشار پنجاه و نه شماره، کوشیدند تا حتي‌المقدور بر امتیازات و غنای نشریه بيافزايند و در مسیر شکوفایی و پیشرفت آن گام بردارند، به این ترتیب هرچند کاوه موفق به ادامه راه نشد اما با توجه به محتوای ارزشمند و به یادماندنی، تاثیراتی بنیادین و بلند مدت بر جامعه علمی و فرهنگی کشور داشت بطوریکه ادوارد براون تعطيلی کاوه را ضايعه بزرگي براي ايرانشناسي و ايرانشناسان دانست.
مجله کاوه همزمان با شکست نظام مشروطه در ساختار استبداد سنتی ایران و در دوره یأس و سَرخوردگی مشروطه‌خواهان و نیز همزمان با تقویت ملی‌گرایی در کشور، در شرایطی که جهان غرق در جنگ و کشتار بود منتشر گردید، که مجموع این شرایط در شکل‌گیری خطوط فکری مجله بی‌تاثیر نبود. نویسندگان کاوه معتقد بودند که انحطاط علمی، سیاسی و فرهنگی ایران مهمترین عامل در ایجاد شرایط اسفناک کشور است و جهت تغییر اوضاع به تحولات اساسی و ریشه‌ای در ایران اعتقاد داشتند. آنان بدون توجه به بسترهای موجود و شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی ایران، خواهان غربی شدن روح و جسم ایرانیان بودند که این استیصال در همان دوران نیز انتقاداتی را متوجه گردانندگان کاوه کرد. آموزش همگانی، ترویج ملی‌گرایی، افزایش خودآگاهی تاریخی، دفاع از حقوق زنان و اقلیت‌های دینی، مبارزه با خرافات و انحرافات مذهبی و لزوم وجود حکومت مرکزی قدرتمند از دیگر موضوعات مهم روزنامه کاوه بودند که بیشترین محتوای مجله را در بر می‌گرفتند. این طیف از روشنفکران ایرانی، که روزنامه کاوه تبلوری از آرا و اندیشه‌های آنان بود، سرانجام راه برون رفت از وضعیت بحرانی کشور را در مقوله‌ای به نام «استبداد روشن» یافتند و پس از ظهور شخصیتی به نام «رضا خان» او را گمشده‌ی ایران و مرد نجات بخش کشور و بهترین فرد برای تحقق آرمان‌های خود دانستند و با او همراه گشتند. هرچند سیدحسن تقی زاده در ابتدا اختلافاتی با رضاخان داشت اما پس از به سلطنت رسیدن وی همچون بسیاری از همفکران و یارانش با او همکاری نمود. رضا خان نیز اندیشه‌های این طیف را بهترین راه بهبود اوضاع ایران می‌دانست و بسیاری از رویاهای آنان را جامه عمل پوشاند. به این ترتیب آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های غربی و ارکان و مبانی تمدن جدید، خصوصا پس از کودتای اسفند 1299خورشیدی و روی کار آمدن رضا خان، شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران را برای همیشه دستخوش تحولات اساسی کرد، که نقش مهم روزنامه کاوه در این تحولات غیر قابل انکار است.

منابع:
بهنام، جمشید، برلنی‌ها: اندیشمندان ایرانی در برلن، تهران، فرزان، 1386.
صدرهاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، کمال، 1363.
طباطبایی، محیط، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، تهران، بعثت، 1366.
عاصمی، محمد، "کاوه برلین و کاوه مونیخ"، ایران نامه، سال شانزدهم، شماره2و3، بهار و تابستان1377.


منتشر شده در روزنامه ایران



نظرات