جوی خون در کوچه‌های تبریز



حجت یحیی‌پور:
در سال 985 هجری قمری همزمان با جلوس شاه محمد خدابنده، عثمانیان که مدت‌ها مترصد به دست آمدن فرصت مناسب برای لشکرکشی به ایران بودند، با بهره جستن از اوضاع نابسامان ایران و با زیر پا گذاشتن  پیمان صلح آماسیه به سمت قلمرو ایران حرکت کردند و آتش جنگ‌های ویرانگری را افروختند که تا سال 997 هجری قمری به مدت 12 سال ادامه داشت و به جنگ‌های 12 ساله ایران و عثمانی معروف گردید  و با انعقاد پیمان صلح استانبول اول (یا  عهدنامه صلح فرهاد پاشا) در سال 998 هجری موقتا پایان یافت. حملات عثمانیان در شرایطی آغاز شد که صدراعظم با درایت عثمانی ، سوکوللی محمد پاشا ، با این اقدام مخالفت می‌نمود و خطرات حمله به ایران را به سلطان مراد سوم گوشزد می‌کرد ، محمد پاشا جهت منصرف کردن سلطان مراد سوم آنچه بر سلطان سلیمان در آذربایجان گذشت را به وی یادآوری کرد و هزینه‌های سنگین این لشکرشی را به او متذکر شد و خاطر نشان کرد که حتی در صورت تصرف ایران به دست عثمانیان مردم ایران تابعیت و رعیتی عثمانی را قبول نخواهند کرد. ابراهیم پچوی تاریخنگار پر آوازه عثمانی (متوفی 1059 هجری) راهنمایی‌های سوکوللی محمد پاشا به سلطان مراد سوم در مورد لشکرکشی به ایران را اینچنین شرح می‌دهد: «سوکوللی مشکلات جنگ با ایران را چندین بار به عرض شاه [سلطان مراد سوم] رسانید. نخست اینکه غلامان [سربازان] جری می‌شوند و به حقوق و مخارج آنان افزوده می‌گردد. رعایا هم از سنگینی بار مالیات‌ها و هم از تجاوز سربازان پایمال می‌شوند. حتی اگر ایران تصرف شود مردم نخواهند پذیرفت که جزء رعایای ما شوند. عایدات جامعه از شهرها کفاف مصارف جنگ را نخواهد داد. جد اعلایمان حضرت سلطان سلیمان چه مرارت‌هایی کشید و تا زمانی که فی‌مابین صلح برقرار شود چه زهرها چشید و چه مرارت‌ها به جان خرید. کسانی که چنین جنگی را تلقین می‌کنند ، کسانی‌اند که معنی جنگ عجم را نمی‌دانند.»
با وجود مخالفت‌های صدر اعضم سوکوللی محمد پاشا، عملیات نظامی عثمانیان آغاز گردید. عثمانیان با لشکر‌کشی‌های دنباله‌دار و پردامنه و صرف هزینه‌های کلان و بی‌حساب موفق به کسب فتوحاتی در آذربایجان و قفقاز شدند. همزمان با ادامه حملات عثمانی به شمالغرب ایران (در آذربایجان و کردستان و قفقاز) دولت عثمانی جبهه‌های نبرد را به سمت مرزهای جنوب غربی ایران در خوزستان گسترش داد و از سوی دیگر با تطمیع و تحریک ازبکان جبهه جنگ دیگری برای ایران در خراسان گشود. لشکرکشی بزرگ عثمانیان چنان هزینه‌های سنگینی برای باب عالی در پی داشت که حکومت عثمانی را تا چندین دهه بعد از آن با بحران شدید مالی مواجه ساخت. بحران اقتصادی عثمانی همزمان با بروز نتایج مثبت اصلاحات شاه عباس ، تا مدت‌ها عثمانیان را در مقابل ایران در موضع ضعف قرار داد.
عثمانیان در سال 993 هجری قمری تبریز را به اشغال خود در آوردند. تبریز به دلیل اهمیت سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و جغرافیایی به مقر نیروهای عثمانی در آذربایجان تبدیل شد و «جعفر پاشا» به حکومت این شهر منصوب گردید. قوای عثمانی در مدت کوتاهی پس از اشغال تبریز قلعه بزرگ و مستحکمی با برج و بارو ساختند که با یک خندق محصور شده بود. با وجود موفقیت عثمانیان در فتح تبریز و ایجاد استحکامات نظامی در این شهر ، همچنان مقاومت اهالی تبریز در داخل شهر و مبارزات قزلباشان در خارج از شهر با قوای عثمانی ادامه داشت. نیروهای قزلباش در حملات پراکنده برای قوای عثمانی مشکل ساز شده بودند و مردم تبریز نیز به قتل و کشتار پراکنده سربازان عثمانی در داخل شهر می‌پرداختند. در جنگی که در روز 20 شوال 993 هجری در نزدیکی تبریز رخ داد ، قزلباشان حدود 800 نفر از عثمانیان از جمله یحیی خالد بیک (حاکم منصوب شده ارومیه) که برای کمک به قوای عثمانی به تبریز آمده بود و تعداد دیگری از سرداران و صاحب منسبان عثمانی را کشتند ، این پیروزی باعث تقویت روحیه مردم تبریز و افزایش مبارزات آنان با عثمانیان شد. رویارویی مردم تبریز با قوای عثمانی در داخل شهر روز به روز شدت یافت و مردم به هر نحوی در کوچه و بازار اقدام به مقابله با سربازان عثمانی نمودند به طوری که در کوچه‌ها و معابر سربازان عثمانی را به قتل رسانده و سپس متواری می‌شدند. تنها در یک مورد در یکی از حمام‌های شهر تبریز ، مردم چندین سرباز عثمانی را به قتل رساندند ، بر اساس منابع عثمانی تعداد سربازان عثمانی کشته شده در این واقعه بین 8 تا 15 نفر ذکر شده است.
در پی این حوادث نفرت میان مردم تبریز و عثمانیان آنقدر زیاد شد که نهایتا عساکر عثمانی با هجوم به خانه‌ها و کوچه‌ها و بازارها ، هزاران نفر از مردمان بی دفاع تبریز را به طرز فجیعی قتل‌عام کردند. در جریان این کشتار بسیاری از مردان و زنان و کودکان و کهنسالان به طرز هولناکی به قتل رسیدند ، شهر غارت و ویران شد ، اموال مردم به یغما رفت ، بسیاری از زنان و کودکان به اسارت گرفته شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند. کاتبان جنگی عثمانی که در محل حاضر بوده‌اند تعداد کشته شدگان را بیش از 12000 نفر ثبت کرده‌اند. در ادامه تعدادی از منابع تاریخی که به قتل عام فجیع مردم تبریز توسط عثمانیان در سال 993 هجری اشاره کرده‌اند بررسی می‌شوند:
حریمی، تاریخ نگار اهل عثمانی، در رساله‌ای به نام «فتح تبریز» ضمن اشاره به مقاومت مردم تبریز در برابر عثمانی‌ها و قتل چند عثمانی در حمام این شهر توسط مردم، از کشتار فجیع مردم تبریز به دست عساکر عثمانی سخن گفته است: «عساکر از سحرگاه دست به هجوم همه جانبه زده ، اموال و اسباب و دارایی اهالی شهر را چنان مورد غارت و چپاول قرار دادند که صد مرتبه بدتر از عملی بود که تیمور در حمله به سیواس مرتکب شد...» وی در جای دیگر ضمن اشاره به علت خشم سپاهیان عثمانی و نفرت موجود میان اهالی تبریز و قوای عثمانی بار دیگر به قتل عام مردم تبریز اشاره می‌کند و می‌گوید : «پیروزی ناچیزی که نصیب دشمن دین و گروه ضالین [قزلباشان] شد ، موجب شادی و سرور مردم شهر تبریز گشت. آنان از آن پس هر گاه عساکر روم را تنها می‌یافتند آنها را لخت می‌کردند و یا می‌کشتند. عساکر روم از این عمل به ستوه آمدند و لیکن از سوی حضرت سردار اجازه غارت و قتل عام مردم را نداشتند. اما ندایی در میان آنان پیدا شد که می‌گفت : عساکر روم از جانب رب العالمین مجاز به غارت و قتل عام مردم‌اند. از این رو عساکر از یک طرف هجوم همه جانبه آورده ، زن و مرد بی شماری را که در شهر و در اردویشان بود را قتل عام کرده و مال و منال شان را به غارت و یغما بردند...»
مصطفی سلانیکی افندی در این رابطه می‌نویسد: «مردم [تبریز] هر گاه عساکر را تنها می‌دیدند ، در صدد انتقام بر می‌آمدند. مردم در دل عقده داشتند و به دنبال بهانه بودند تا داد خود را بستانند. از این رو به خواست خدا ، بر زبان عساکر چنین جاری شد که این مردمان ستیزه جو را باید قتل عام کرد و الّا اینها نه مطیع می‌شوند و نه تن به قبول حق می‌دهند [...] ناگهان یک روز آشوب و واویلایی به پا خواست، عامة عساکر اسلام سلاح بر گرفته و گفتند قتل عامی به پا خواسته است [...] نخست شهر غارت و یغما شد و همراه با نهب و غارت، قتل عام مردم نیز عملی شد...»
ابراهیم پچوی تاریخنگار پر آوازه عثمانی (متوفی 1059 هجری) که معاصر با جنگ‌های 12 ساله ایران و عثمانی می‌زیسته است در «تاریخ پچوی» شرح کاملی از جنگ‌های 12 ساله ایران و عثمانی ارائه داده و در مورد قتل عام مردم تبریز توسط سربازان عثمانی در سال 993 هجری می‌گوید : « ... قتل عام شروع شد. سادات ، بزرگان ، تجار و اهل صنعت به مدت سه شبانه روز از تیغ گذشتند ... » عین متن تاریخ پچوی در مورد قتل عام مردم تبریز به شرح زیر است: «...عثمان پاشائین بو امری اوزرینه شهر ده قتل عام باشلاندی. سید لردن ، شریفلر دن ، تجار دن و صنعت اربابندان کیملر وارسا اوچ گون و گیجه ده قلیچ دان گچیردیلر. عثمان پاشا اوقدر بیر تاثر اوزرینه قوجا بیر شهرین خلقنی قیردیرمش اولماکلابیوک بیر خطا یاپدی. اما بوندان صونراکی پشیمانلق فایدا ورمدی. کندیسی شهره گیره رک (تکرار امان ویریلمشدر) دیدیگی عسکره تنیه ایتدیگینی دلال لارندا ایدیردیگی یوزدن بیر چوکلارنیی دا اولدودوگی ، یر یر کوروجولار و یساقچی لار قویدوگی حالدا فایدا اولمادی.»
اسکندر بیگ ترکمان نیز در عالم آرای عباسی درباره قتل عام مردم تبریز می‌نویسید: «در اثناء تعمیر قلعه عثمان پاشا در تبریز تجویز قتل عام نمود... رومیان به مجرد شنیدن آن کلمه، با تیغ‌های کشیده به شهر ریخته آغاز سرافشانی نمودند ... رومیه در بیرون هر کس را دیدند به قتل رسانیدند و شروع در خانه‌ها کرده به هر خانه راه یافتند مردان را طعمه شمشیر بلا ساخته اموال و اسباب را نهب و غارت نمودند و بسیاری از نساء و صبیان را اسیر کردند. فریاد و فغان اطفال و عورات به فلک اثیر رسیده...»
احمد منشی قمی، تاریخنگار قرن دهم هجری ، همزمان با فاجعه قتل عام مردم تبریز در کتاب «خلاصة التواریخ» به شرح و بیان جزئیاتی از این قتل عام پرداخته است: «تمامی ینکچریان خود را به کوچه‌ها و محل‌ها انداخته هر کس را به نظر درآوردند به درجه شهادت رسانیده و از دیوار باغچه به خانه‌ها در آمده هرکس را که در نقب‌ها و زیرزمین‌ها پنهان شده بود بیرون آورده به قتل رسانیدند ... قریب هفت هشت هزار نفر به قتل درآورده ، صد نفر از پیر زنان طعمه شمشیر ساختند و چند تن از سادات صحیح النسب و علما و صلحا در این قتل عام شربت شهادت چشیدند و اطفال شیر خواره را پای به شکم نهاده به عالم آخرت رسانیدند و موازی هفت هشت هزار نفر از ساده رخان مه لقا و دختران سمن سیما و زنان حور لقا و اطفال مسلمانان از تبریزیان اسیر نموده در میانه خرید و فروخت نمودند. ... مجملاً از ظهور اسلام تا غایت ، این نوع قتل عامی بر زمره مؤمنین سمت ظهور نیافته بود و هیچ یک از سلاطین کفر جرأت به این امر شنیع نکرده بودند که از این عثمانِ [عثمان پاشا] بی ایمان نسبت به مسلمانان صادر شد...» وی در ادامه شرح قتل عام مردم تبریز چند بیت شعر از «میر جعفر تبریزی» درباره کشتار مزبور نقل کرده ، که شاعر در آنها از کشتار مردم در ماه مبارک رمضان ، ناله و فغان سر داده است:
تبریز چو کربلا شد از شیـون و شین       فرقی که بود همین بــود در ما بین
کان بهـر حسیـن در محرم بوده است       این در رمضان بهر محبـان حسین
در آخـــر مـــاه روزه تبـریـــز الحـق       گردیـد چــو کربلا  ز خــون نـاحق
ژاک دومرگان، باستان شناس پرآوازه فرانسوی (درگذشت 1924 میلادی) نوشته زیر را از فصل نهم کتاب «زینت المجالس» استخراج کرده است. کتاب مزبور توسط مجد الدین محمد حسینى (متخلص به مجدی) تاریخ نگار قرن 11 هجری در سال 1004 هجری قمری به رشته تحریر در آمده است: «آذربایجان... حاکم نشین آن مراغه بوده و در روزگار ما تبریز است. لیکن از وقتی که ترکها (رومیه) آن را در سال 993 هجری اشغال کردند ، آنها در اینجا برج و باروی وسیعی برای مسکن و پادگان و ساخلو مهمی ساختند. و سکنه تقریبا منحصرا مرکب از ترکها هستند. از ایرانیان جز تعداد کمی باقی نمانده‌اند که سخت ترین یوغ بندگی را به گردن دارند. اما درباره سکنه قدیمی ، آنها یا به هنگام غارت شهر و مردم آن قتل عام شده‌اند یا به کشورهای روم یا عراق به اسارت رفته‌اند...»
جان کارت رایت، تاجر انگلیسی که در سال 1015 هجری از تبریز دیدار کرده است ، درباره غارت و تاراج شهر تبریز و قتل عام مردم این شهر و ستمگری‌های عثمانیان و خرابی‌های وارده بر تبریز، به تفصیل در سفرنامه خود سخن رانده است. او معتقد است که توصیف دردها و بدبختی تبریزیان و تشریح سنگدلی و بی رحمی‌های لشکریان عثمانی از عهده وی خارج است. و این مهم ، نویسنده‌ای به غایت دانشمند و زبردست می‌خواهد.


نظرات